یه روزایی انقد دانش آموزا اذیتم میکردن که میومدم خونه گریه میکردم، منی که شرکت داشتم و مهندس بودم ولی همرو کنار گذاشتم و معلم شدم سختم بود از بچه های نوجوان فحش بشنوم، ولی امسال که مرخصی ام دلم برا اون قیافه های شیطونشون تنگ شده, میدونم به خاطر سن نوجوونی اون کارا رو میکردن، امیدوارم به بهترین ها برسین مخصوصا بچه های روستا، تا ابد میخوام فقط تو روستاها درس بدم، انقد این بچه ها پاک، شریف، درسخون، ساده بودن....... دلتنگی یک معلم🫠
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم شرایطم مثه شما بود خیلی تیکه کنایه های بچه ها اذیتم میکرد در صورتیکه قبل دبیر شدن تو رشته خودم کسی بودم برای خودم🤣 فقط برای یه بچه های یه مدرسه دلم تنگ شده
بعضیاشون صاف تو چشام نگاه زل میزدن میگفتن درست به دردنخوره، فکر کردی مثه ریاضیه که نمره هامونو کم کردی😐
خب به این فکر کن همه معلم ها یک روز اولی داشتن، سال اول تجربه هست و همه چیز دستت میاد، حتی میتونم بگم روز اول کلاس همه چیز و میفهمی و راحت میشی موفق باشی