رفتیم هنوز برقا مشکل داشتن و چندنفری مدیریت درست کردن برقا رو برعهده گرفته بودن و شوهرمم زنگ میزد مدیر جواب نمیداد
واس همین گفتم شماره شوهر این تحفه خانم و ببرم شوهرم بهش زنگ بزنه
چون شوهر این با تعمیرکارا بود و اطلاع داشت از جریان وکی وصل میشن برقا ودرست میشن
کارش که زشت بوده
ولی اینقدر جامعه بده که یه عده به خودشونم شک دارن
اخه بالاخره ادم یوقتایی از ظاهر و رفتار طرف میتونه برنداز کنه که طرف تقریبا قصد ونیتش چیه
و اصلا چجور ادمی هست
اخه از من زائو پابه ماه باحال بد چی دید ک اینطور فکرکرد
بعدشم بازنه قبلش باهم سلام علیک داشتیم
و شوهرشم انگشت شمار دیدم وهربار دیدم حتی سلام نکردم بعضی وقتا اقاهه اگ سلام میکرد جواب سنگینی میدادم
و خیلی من رفتارم خشک وسنگینه
حالا اگ سبک وجلف بودم میگفتم حق داشت
میدونم منم اینطور حس کردم
ولی اخه من که نمیخواستم تماس بگیرم
گفتم که شوهرم میخواست با شوهرش تماس بگیره
و یوقتایی ادماارو از ظاهر یطوری میشه برانداز کرد ک چجورین وقصدشون چیه اخه من کجام به اینم میخورد ک بخوام ب شوهرش نخ بدم یا جواب نخ دادن شوهرشو بدم
همیشه سنگین وخشک بود اخلاقم بااقایون
ایراد از تو نیست از مغز اوناس
من به خانم وشوهر همسایه هربار میدیدم سلام میکردم یه بار احساس کردم مرده سنگین جواب میده دیگه سلامش نکردم
حدس میزنم زنش بهش گفته بوده بهش رو نده جواب سلامش نده زنه مریضه شکاک بوده از قضا
وقتی مرده دید از کنارش رد میشم محل سگ نمیدم هربار منو از دور میدید بدوبدو سلام خانم آقای فلانی احوال شما فلان لیسار...احوالپرسی گررم
تو دلم گفتم از اول باید سگ محلت میکردم مردک لیاقت احترام نداری
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
