2777
2789
عنوان

این همسر بنظرتون چیزی بنام عقل داره یا من دارم اشتباه میکنم

| مشاهده متن کامل بحث + 653 بازدید | 65 پست
گلم اگه باز فردا گیر داد بریم خونه داداشم چون داداشش فردا و شب هم بخوابیم خونشون چی بگم به این هنسر ...

بآید نری تا عادت کنه بگو من چندین شب اونجا خوابیدم تا اومدن خونمون خوابیدن ناهار و شام موندن رو چشمم میزارم و میام

از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌اش.(امام موسی صدر)                                                                            

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اگر برادرشون خونه باشن برید

مشکل اسی نبود داداش نیست

کلا نمیخواد ناخار شام بمونه و بخوابه خونه جاری

از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌اش.(امام موسی صدر)                                                                            
نبود برادر بهانه خوبیه

اگه برادر باشه مجبور میشه بره 

خوب همسرش میگه دفعه قبل داداشم نبود حالا که هست

از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌اش.(امام موسی صدر)                                                                            
اگه برادر باشه مجبور میشه بره خوب همسرش میگه دفعه قبل داداشم نبود حالا که هست

بله ارتباط رو هم نمیشه کلا و یهو قطع کرد

از سه شب موندن به یه شب رسوندن خودش موفقتیه

سایت از صدا پر است و از حرف خالی...

بله ارتباط رو هم نمیشه کلا و یهو قطع کرداز سه شب موندن به یه شب رسوندن خودش موفقتیه

میدونین گلم. صبح مادرشوهرم زنگ زد به برادرشوهر بزرگم و زنش بریم خونه مادرزن اون یکی پسرش . اونم جواب داد تا عصر وقت زیاده. شوهرمم بهش زنگ زده بود عصر میایم خونتون و بریم باهم خونه عمه به شوهرمم گفته عصر خبر میدم ولی تا ساعت ۶ نه به مادرش زنگ زد نه به شوهرم.

یهو شوهرم گفت قرار شد خبر بده بریم خونه عمه منم گفتم مادرتم بهش زنگ زد یهو شوهرم بهم گفت زن داداش نفهمم زهر خودشو ریخت داداشمو داره عذاب میده کارشو کرد داره کاری میکنخ برادرم قید ماروهم بزنه. 

خداکنه شوهرمم قید اون دو تا رو بزنه بخدا اعصابمون اروم میشه . 

بله ارتباط رو هم نمیشه کلا و یهو قطع کرداز سه شب موندن به یه شب رسوندن خودش موفقتیه

نمیخوام شوهرم قید برادرش بزنه ولی اون زن و شوهر هربار ب شوهرم زنگ میزنن اعصاب شوهرم بهم میریزه

میدونین گلم. صبح مادرشوهرم زنگ زد به برادرشوهر بزرگم و زنش بریم خونه مادرزن اون یکی پسرش . اونم جواب ...

آروم آروم خودش باید به نتیجه برسه

سایت از صدا پر است و از حرف خالی...

آروم آروم خودش باید به نتیجه برسه

الان همسرم میگه فردا صبح زود بیدار بشین بریم خونه برادرم ناهارم یا اونجا میمونیم یا میریم شهرمون.

اینقدر بدم میاد تحکمی حرف میزنه. اون برادرش جایی بخواد بره باید زنش اجازه بده . 

بنظرتون ب همسرم بگم بهتر نیست اول نظر منو بخوای؟ یا هیچی نگم و بریم مهمانی

برید

بنظرتون واسه ناهارم بمونیم یا با همسرم طی کنم ناهار برگردیم.

عزیزم بنظرت به همسرم نگم ببین برادرت بدون اجازه زنش هیچ کجا نمیره اونوقت تو فقط،دستور میدی اول نظر منو نباید بخوای ببینی میرم خوته برادرت یا عصبی میشه

بنظرتون واسه ناهارم بمونیم یا با همسرم طی کنم ناهار برگردیم.عزیزم بنظرت به همسرم نگم ببین برادرت بدو ...

گفتن این مسئله فقط ایشون رو عصبی میکنه

سایت از صدا پر است و از حرف خالی...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792