پسر باباش اعدام شده سر مواد با مادرش زندگی میکنه
یهو سروکله بابا بزرگش پیدا میشه که پولداره اینم از خانواده پدری خبر نداشته
اونم اینو مدیر میکنه ولی مامانه میگه رفت و آمد نباید کنی باعث اعدام بابات اینه و باباعه میخواسته با مادر ازدواج کنه پدربزرگه میندازتش بیرون و هیچ پولی نمیده
حالا پسر عاشق دختر عمه اش شده میخواد بره خواستگاری دختر اوکیه پدربزرگه هم اوکیه مادره دختر پسره مخالفن