2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خیلی خب دوستان داستان برمیگروه به دوران قبل کرونا وقتی کلاس ۱۱دهم بودم

من سال قبلش توی کلاس دیگه بودم بخاطر شرایطی کلاسمو تغییر میدم که اونجا دوستای جدید پیدا میکنم یکی از دوستام که اونجا اشنا شدم باهاشون مهتاب بود کم کم خیلی با هم صمیمی میشیم با هم میریم بیرون میاد خونمون منم میرفتم خونشون ، تا اینکه ی بار که رفته بودم خونشون یهو گوشیش زنگ میخوره میگه دادشم بود میخاد برگرده خونه(دادشش شهر دیگه کار میکرد و اون روز میخاست برگرده خونه ) قبلا راجب دادشش بهم گفته بود حتی میگفت خیلی خوشتیپه همه دخترا فامیلمون روش کراشن حتی گفت با دختر خالش قبلا با هم  بودن میخاستن خاستگادی برن که بخاطر یسری شرایط به هم میزنن

خیلی خب دوستان داستان برمیگروه به دوران قبل کرونا وقتی کلاس ۱۱دهم بودممن سال قبلش توی کلاس دیگه بودم ...

منم که نهار اون روز دعوت بودم اونجا بعد که گفت داداشش میاد گفتم روم نمیشه من برم مهتاب میگفت کجا بری اینقد نهار درست کردیم اخه مامانم چی میگه منم با خودم گفتم برم ضایع میشه و زشته


یهو صدای در امد داداشش رسیده بود منم که تو پذیرایی نشیته بودم یهو امد داخل مهتاب سریع رفت پیشوازش ی خواهر ۷سال دیگه هم داشتن اونم سریع رفت بغلش بعد یهو خیره شده بود به من و تعجب کرد که مهتاب گفت امیر این دوستم شیداس  منم سلام کردم یهو گفت عه پس شیدا تویی مهتاب این همه ازت تعریف میکرد  میگفت امسال باهات اشنا شده و..

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  22 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش