من سن کم ازدواج کردم درس رو رها کردم دوسال مونده ب دیپلم
اولش راضی بودم بعدش رفته مشکلاتی تو زندگیم پیش اومد که افسرده شدم نا امید شدم
تصمیم گرفتم درس بخونم رفتم مدرسه بزرگسالان رشتم انسانی بود خیلی دوسش دارم هی خاستم منصرف کنن که برم رشت های هنرستان بخونم چون متاهلم نمیتونم امتحان نهایی بدم اما منصرف نشدم
امتحان نهایی دادم امتحان داخلی دادم قبول شدم قبول شدم با نمره متوسط
تا اینکه الان حدودا ۵ ۶ تا درس دیگه دارم که امتحان بدم و دیپلم بگیرم
باز ی فصل افسردگی شدید اومد سراغم حوصله ندارم فکر خودکشیم
همه امتحاناتی که دادم قبول شدم اما فلسفه رو نه یعنی ۲۵ صدم کم داشتم تا قبولی همه گفتن تک ماده بزن لج کردم گفتم میخام قبول شم حالا باز امتحان دارم فردا فلسفه حوصله خوندن ندارم کسلم بخاطر داروها روان شناسم میگه سخت نگیر با افسردگی این همه درس قبول شدی
این یکی تک ماده بزن
خودم میگم قبول نشدم ادامه ندم دیگه از طرفیم تو جهنمی هستم که فقط درس خوندن میتونه نجاتم بده چیکار کنم