شبتون بخیر
من چند ماه قبل از اقایی خوشم اومد و بهش با یه واسطه گفتم و اون قبول کرد که آشنا بشیم
اط لحاظ ظاهری پسر متوسطی هست نمیخوام تخریبش کنم چون سلیقه خودم بوده ولی قدبلند و هیکلی و پولدار و اینا نیست
این اقا اویل که اصلا خودشو میگرفت برای من بعد یکم اوکی شدیم چندبار برام هدیه خرید خب منم خریدم براش چندبار مهمونم کرد کافه و رستوران
ولی همش دعوا و بحث داریم
اولا میگه تو مثل دخترایی که دوستام باهاشون رابطه دارن نیستی اونا میرن سفر با طرفشون یا شب میمونن خونشون و خیلی چیزای دیگه
من محدودم خب چیکار کنم چندبار بهش گفتم شرایطم اینه جدا بشیم اگه مشکل داری گفته نه ولی باز دو هفته بعد بحث رو شروع کرده که منم رابطه صمیمی میخوام نه اینطوری
از طرفی ام به من هیچ احترامی نمیزاره
از ماشین پیاده شدنی درو برام باز نمیکنه یا توخیابون راه رفتتی جلوی من میفته نمیگه شما بفرمایید از اینجور کارا بهش میگم من اینجوری دوسدارم ولی بازم همون اش و همون کاسه
بعدم وضع مالیش خوب نیس خیلی من مراعاتش رو میکنم نمیگم بریم کافه و رستوران و اینا بعد بمن برگشته میگه رابطمون خیلی بیخوده جای خوب نمیریم بخاطر تو من دوسداشتم دیت بریم کافه اینا😐
از طرفی ام میگه وقت نمیزاری برا رابطه
من سرکارمیرم دانشگاهم میرم از صب سرکارم بعد بدو بدو میرم کلاس بعد اون باهاش میرم بیرون یکی دوساعت بعد نیرم خونه باید درس بخونم برای امتحانم شبا کلا ۵ساعت میتونم بخوابم کلی خسته میشم ولی بخاطر اون از خوابم ودرسم زدم شبم باهاش چت میکنم دیر میخوابم بعد میگا دوستام رابطشون بهتره دختره کل تایمش بادوستمه
خب من وقتم پره چیکار کنم اون دخترا بیکارن نه درس میخونن نه کار میکنن نه کلاسی میرن هیچی راحتن ولی بااوناومنو مقایسه میکنه
میخوام جداشم دیگه واقعا خیلی اذیت میشم از طرفی ام من دختر پرطرفداری نیستم
تاحالا کسی منو نخواسته بهم پیشنهاد نداده برای همین خودم پیشقدم شدم و این اقا هم نطمئنه از این قضیه حس میکنم سواستفاده داره میکنا چون میدونه بجز ایشون دیگه کسی سمت من نمیاد
دوستام طرفشون انقدر بااحترام باهاشون رفتار میکنن مثلا پسره از اونور شهر میاد دوستمو برسونه فقط خونه براش کلی گل و خوراکی میگیره چون دوستام صدتا خاطرخواهدداره طرف میترسه از دستش بپره ولی من اینطور نیستم که کسی بخواد برای داشتنم تلاش کنه💔
شما بودید چیکار میکردید