سلام لطفاً بخونین و کمکم کنین خواهشاً ،
با پدرم جایی رفتم از خانواده اش بودن که تمایلی ندارم ببینمشون حالم خراب میشه از قبل بهشون گفته بودم ولی هی اصرار و تکرار میکردن گفتم میام ولی اگه اگه فلان شخص( مثلاًمهسا نام )بود نمیام داخل ، تا اینکه رفتیم و متوجه شدم اون شخص( مهسا ) اونجاست و من نمیخواستم ببینمشون یهو پدرم جلوی یه آشنای خیلی نزدیک گفت گفت بیا بالاخره که باید ببینیش و از اینجور حرفها
حال از پدرم ناراحت شدم که چرا جلوی اون آشنا گفت که چرا من نمیخواستم برم داخل و انقد خودش رفت داخل و اومد بیرون خانه تا بالاخره اون فرد مثلاً مهسا خانم اومد و منو دید و همینطور چند نفر و من مجبور شدم باهاشون حرف بزنم و سلام علیکم کنم و ...
و اینکه من مسئله دارم باید کاملا در آرامش و دور از استرس باشم بیشتر ناراحتم که پدرم منو تو شرایط خیلی استرس زایی قرار داد خیلی زیاد بهم شوکزد و ...
دوم راهنمایی کنیم چطوری به پدرم نه بگم؟؟ ناراحت نشه