من و بابام بعد از ظهر رفته بودیم فروشگاه سر کوچه خرید کنیم که عمم زنگ زد بیاید خونه ما چای بخوریم (یه خونه باغ اطراف شهر دارن آخر هفته ها اونجان کلی راه رفتیم تا برسیم )
من گفتم نمیام گفتم نریم ولی بابام قبول نکرد دیگه خیلی مقاومت نکردم که دعوا نشه .
حالا دو سه ساعته میگم بریم بابام بلند نمیشه .
مامانم با ما نمیاد بیرون ده پونزده ساله خونه عمه هام نیومده با خود بابامم سالهاست طلاق عاطفین و الان خونه تنها مونده . احتمالا شب باید اینجا بمونیم بابام بلند نمیشه ولی چه الان برگردیم چه فردا مامانم منو میکشه .
تازه الان قراره عمم بچه هاشو بخوابونه بعد قلیون بکشن . حداقل یک ساعت هم راه تا خونه داریم