از اول هفته بردمش دکتر و خرید حالا فهمیدم میخاد با پول پدرم برای داداشش کار راه بندازه
پدرمم راضی نیست ب من و خواهرم گفت شما اعتراض کنید
خودش مخالفت اعلام کرد گفت پول نمیدم
ماهم اعتراض کردیم مامانم خود زنی کرد بعدش پوشید از خونه بره به من و خواهرم بعد از این همه سال من ۲۲ سالمه و خواهرمم سنش کم نیست بچه داره فحش داد بخاطر برادرش ب پدرمم گفت برای برادرم کار راه نندازی طلاق میگیرم با دخترات زندگی کن
من و خواهرمو نفرین کرد حتی گفت شیرم حرومتون چون گفتیم برو با پول خودت برای برادرت کار راه بنداز ن پول بابامون
عمیقا حس میکنم مادر ندارم البته این چشمه ای رفتارهای مادرمه