بنده خدایی بود، راننده بود کسی رو توی مسیر به یک رستوران بین راهی رسوند که دستشویی بره. خودش هم چند دقیقه بعد رفت دستشویی. دیدی این بنده خدا از دستشویی اوومد و دست نشسته رفت بیرون. گفت اه چه آدم کثیفی، بعد این همه هم دکتر دکتر هم می کنند.
گفت گذشت و چند ماه بعد، لباسم به هم پیچیده بود، گفتم چیکار کنم، رفتم دستشویی و لباسم رو درست کردم. مستقیم بیرون رفتم. یه لحظه یادم اومد اون موقع کسی رو بخاطر همین کار قضاوت کردم.
کسی شخصی رو قضاوت نمی کند و از این دنیا نمی رود تا این که همان اتفاق برای او رخ دهد. امام علی.
من یه بنده خدایی رو بخاطر دیر تمام کردن دانشگاهش قضاوت کردم... دهن خودم توی دانشگاه سرویس شد.