بچه بودم حدودا ٤.٥ سال شایدم ٦
بعد ظهر تابستون بود خونمونم کلی مهمون گرم بود اومدن حیاط همه نشستن حرف میزدن غذا میخوردن میوه خلاصه مشغول بودن
بعد نمی دونم مامانم داشت میگفت یا یکی از مهمونا
گفت تاندومم درد میکنه ... منم افتاد دهنم
من اول تاندوم هعی کلمه میذاشتم مثلا شاندوم ماندوم میدیدم جالب نیست و رون کلمه ها نمیان دنبال هم
رسیدم به کلمه ک 😂🤣بدو بدو با ذوق میدیودم دور حیاط میگفتم تاندوم ک ان دوم هعی میگفتم دیدم همه ساکت ساکت
اون موقع نفهمیدم چخبره
الان میفهمم🤣
😂😂
😂😂😂
🤣🤣🤣
خدا نکشتت😂😂
🤣🤣🤣خدا نکشتت
اره منم بچه بودم مامانم میگفت روسریمو سرم نکردم من یاد گرفته بودم پیش همه میگفتم
بچگیم فکر میکردم اصطلاح جاتون خالی یجور فحشه،بعد با هر کی دعوام میشد میگفتم قراره فلان کار بکنم یا فلان جا برم جات خالی
یه بار به دختر داییم گفتم تو خیلی ییلاقی ، گفت یعنی چی گفتم ییلاقی یعنی لاغری ، مامانم میگه تو ییلاقی ، بعد خلاصه تو نگو من اشتباه متوجه شده بودم دیلاق رو میگفتم ییلاق😂😭😂😂😂😂
منم بچه بودم به زبان محلی بلد نبودم بگم شلوار.همش گفته بودم شراو به معنی شراب و گل مجلس مهمونی ها بودم با این مدل حرف زدنم
منم بچه بودم ..همسایمون عروسی داشت جا کم داشتن یه سری مهموناشون اومده بودن خونه ما بشینن ..
بعد مامانم نبود ..بابام سه چهار کیبو انگور یاقوتی گرفته بود تو یخچال بود
منم فوری همشو شستم ریختم تو ظرف و آوردم واسه مهمونا..تعدادشون هم زیاد بود
خلاصه به خودمون نرسید!
یادم نمیاد من همیشه در اوجم و خیلی گاف میدم
بدترین خاطرم ولی در بچگی خونه مادرجونمم که بودم. برقا رفته بود از سرویس بهداشتی که اومدم. روستا بود خونشون. پریدم بالا و گردنم به بند رخت گیر کرد آویزون موندم چون سرویس بهداشتی بالاتر از سطح خونشون بود و دورم بود تازه🤝💔
