امروز با دوستام بودیم ساعت ۹ و نیم شب اینا بود داشتیم بستنی میخوردیم نشسته بودیم بعد یه یارویی اومد کنارمون نمیدونم ب من گفت یا یکی از دوستام که جون بخورمتتتت بعد هر هر خندید😐😐😐
بعد قدش نهایت ۱۷۰ بود لاغرم بودا یعنی دور رون پاش اندازه دور انگشت کوچیکم بود منم بلند شدم یهو قدو اینامو دید رفت عقب تر بعد یکی محکم زدم تو گوشش دیگ سوار ماشین دوستم شدیم رفتیم تقریبا کسیم تو پیاده رو نبود نهایت ده پونزده نفر ولی حقیقتا دروغ چرا کیف کردم از خودم
اوففف كيف كردم. دمت گرم.
ما کوچولوا هیچ وقت کسی ازمون حساب نمیبره هق
چه دل و جراتی ماشالله
حالا من یبار تو تاکسی یه پسر دستشو میمالید به پام من از ترسم هیچی نمیگفتم مردتیکه فکر میکرد خوشم اومده
زنده باد
عالیییههه😂 منم یه بار واسم پیش اومد
یکی یه زری زد گفتم جرات داری بازم بگو گفت و زدمش:)
گوشش خون اومد
بردنش دکتر
دکتر دوا داد
اب انار داد
خورد و خورد و خورد
فردا صبحش مرد
اشغالی اومد جنازشو برد😅😅😅
من ی بار با کفش زدم طرفو ولی حیف با موتور بود نخورد بهش ولی دید اعصاب ندارم فرار کرد
