باید بگم من از وفتی عروس اینا شدم که ۱۶ سالم بود.الان ۲۵ سالمه.مادرشوهرم همیشه بهم حس ناکافی یودن میداد.من قدم بلنده و هر موقع میخواست از قد یلند کسی بگه میگفت نردبون یا زرافه.چشمام درشته و میگفت چشم وزغی.پهلو از بچگی دارم و هرررر چقدر رژیم ورزش کردم نرفت.جلو شوهرم همش میگفت حرکت مسگری بزن پهلوت آب شه.یا میگفت زن باید ظریف و کمر باریک باشه.
سینه هام صافه و جلو شوهرم داشت به خواهرش یعنی خاله همسرم یه فیلمی نشون میداد از یه خانومی که سینه های درشت داشت و جلو همسرم گفت این زنه حق تورو خورده ها تو سینه...خلاصه منظورم اینکه اینقدر مادرشوهرم جلو همسرم از چشم انداخت منو که منم پر شدم از عقده.وهنوزم اذیتاش ادامه داره و شدم یه روانی واقعی تو این سن کم.خدا خودش جوابشو بده.
سر همین چیزا من حساس شدم.
الانم دوساله زایمان کردم و پهلوم دوبرابر شده ولی سینه هام صافه صافه حتی نتونستم بچمو شبر بدم.
و خب این چیزا اینقدر حساسم کرده و دسن خودم نیست خیلی دلم میشکنه زنایی ک میگن وا چقدر غیر منطفی یا حساسی.
تاپیک قبلیمو بخونید