2777
2789
عنوان

رفتن شام راضی نبودم ببینید چی شد

1149 بازدید | 54 پست

دوستش از شهرستان اومده بود قرار شام گذاشتن ، رفتیم خرید شلوار و بلوز و.. خرید ۱۱ میلیون ، فکر میکردم مردونه میرن ، حتی پیشنهاد دادم کدوم رستوران گفت نه! بعد اومدیم خونه که  لباس عوض کنه ، یهو گفت ماشین نمی برم چون زن اول هم هست ! یجور ریختم بهم نفسم در نمی اومد ، اومد گفت چته خوب زن طرف هست اینم میشناسه تنها نمیشه برم ، گفتم حق نداری با لباسی که من خریدم بری ! با همون لباس قبلش که تمیز نبود رفت ..یکسری ماجرا و بحث هم این وسط شد . جالبه رفت موقع سفارش غذا زنگ زد برات بگیرم گفتم نه 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منم قاطی کردم که بیخود میکنی بخوای لباسی که با من خریدی بپوشی جلو من حاضر بشی بری! اومدم از خونه بیام بیرون نذاشت ! بعدم لباس نو ها رو نپوشید گفت بیا مثل عمله ها میرم خیالت راحت بشه جمع کن بساط مسخره بازیتو

بعدم…

رفت ، بعدش ده بار زنگ و پیام که کار واجب دارم ، زنگ زده میگه اومدیم کبابی برای تو چی بخرم شام بیارم ! گفتم من نمیخوام خوابیدم ، بعد اومده زنگ در زده من خواب بودم نفهمیدم از بالا در حیاط اومده تو ! بعد زنگ واحد زد بیدار شدم اومده میگه ببین کاراتو آنقدر انرژی منفی دادی بعد سفارش غذا دوستم حالش بد شد بردیم درمانگاه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز