با مادرشوهرم و اون یکی خواهر شوهرم رفتیم خونشون
پسرم آب خواست گفتن از یخچال بده
یه قوطی بزرگ شیرینی داشتن تو یه بشقاب هم ریخته بودن برای مهمونای قبل از ما انگاری ...
برا ما نیاوردن سری پیش هم این اتفاق سر موز افتاد
به نظرم دیگه با ما خیلی راحت شده ک فقط با خربزه و چای پذیرایی کرد .اونا اومدنی من شده میوه شیرینی جور کنم جور میکنم ...بحث شیرینی نیست بحث ارزش دادنه یکم ازش دل چرکین شدم