یازده ساله دارم با یه آدم بچه ننه زندگی میکنم یه دوقلو شش ساله هم دارم یعنی در مجموع سه تا بچه دارم..از بی مسئولیتی هاش بچه بازی هاش سواستفاده کردن هاش خسته شدم اوایل بخاطر پدر و مادرم که از جداییم ناراحت نشن کوتاه اومدم یه مدت بخاطر بچه هام کوتاه اومدم الانم اهل طلاق و شروع دوباره نیستم ولی دیگه بریدم ..از این مامانم مامانم گفتن هاش ..از اینکه انگار نه انگار بچه ها مال اونم هست .. میخوام کلا تفریحات و کارهامو ازش جدا کنم .. با خودم با دوستام حال کنم تنهایی برم سفر .. بچه هام خودشون بزرگ میشن..والله ما از اینور میاییم تربیت میکنیم اون از اونور گند میزنه .. چه کاره ایه ما برا پدر و مادرمون چیکار کردیم که اینا بکنن ..شوهر هم که همون بچه مردمه که براش زن گرفتن شاید درست بشه..خلاصه خیلی خسته ام و بریدم