مثل داداش من .هر چی هانواده زن احمقش میگن میگه بله حق با شماست .ولی من از اول روندادم .بهشون مادر بزرگ زنش یه بار یه حرفی زد همونجا نشوندم سر جاش .زنش یه بار وراجی کرد هونجا نشوندمش به داداشم گفتم تو عرضه ندا ی .حداقل بگو با من کاری نداشته باشن .من مثل شما نیستم .بخوان پا رو دمم بزارن بد جور گازشون میگیرم .البته اون موقع گفته بود با اون کاری نداشته باشین .فعلا چیزی نشنیدم .وندیدم ارتباطم کمه باهاشون .ولی من نه اعصاب دارم نه روان .از دست شوعرم دبگه میکشم .از دست اونا نمیتونم ذیگه تحمل ندارم