و البته ناراحت ما اومدیم مسافرت یه نفر دیگه هم همراهمونه شوهرم گفت همه کار کنیم فقط بخش خوش بگذره که بعداً حرفی نباشه دیشب تازه اخرشب رسیدیم و ی خونه گرفتیم کلا سه نفر هستیم بعد خونه یه حال ۹ متری داره با آشپزخونه کوچیک و ی اتاق ۶ متری ماشین خراب شد شوهرم صبح رفت که ماشین رو درست کنه این خونه هم فقط واسه دیشب گرفتیم اصلا قرار نیست توی این شهر بمونیم صبح فکر میکرد من خوابم داشت با گوشی حرف میزد میگفت که آره کاش نیومده بودم ی خونه گرفتن مثل خونه سگه بهم خوش نمیگذره فکر کنید هنوز مسافرت شروع نشده میگه بهم خوش نمیگذره برای کارا هم که اصلا کمک نمیکنه هیچیا الآنم من تنها موندم توی خونه اون گفت من میخوام برم بیرون بعد کلا با منت و قهر حرف میزنه همه هزینه ها هم با خودمونه شما بودین ناراحت نمیشدین؟