2777
2789
عنوان

امروز رفتیم خرید عقد با نامزدم

241 بازدید | 16 پست

گفتن دستشون تنگه کم خرید کن منم کم و ارزون خرید کردم

حالا پشیمونم چرا ب حرف مامانش گوش دادم

نباید خودمو بی ارزش میکردم

تازه خاهرش هعی میرفت زیر گوش نامزدم میگفت فلان چیزو نگیرین فلان کارو کنین

منم فهمیدم

امروز بعد خرید ب نامزدم گفتم،خیلی با حالت عصبانی گفتم تک ب حرف خاهرت نظرت عوض شد

اونم گفت نه کسی حق دخالت تو زندگیمون نداره مگه من بچم،خودم تصمیم آخرو میگیرم اونا فقط نظر میدن

دل چرکین شدم از خاهرش

تازه بعدشم گفته بود من پشتمو بهش کردم و بهش بی احترامی کردم(البته اینو از قصد انجام دادم حقش بود)

حالا چجوری رفتار کنم با نامزد و خانوادش اخه قراره طبقه پایین اونا هم زندگی کنیم:(نگرانم

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

یعنی اگر همون اوایل خواستگاری قرار خرید رو بذارن، قشنگگگگ شناخت کامل پیدا میشه، حالا یک مادرشوهری میگه اینو بخر اونو نخر، یکی میگه حواست باشه فلان چیز رو جهازت باشه، یکی هم میبینی اقا اصلا نمیتونه تنها یه جوراب بخره همش مامانم خواهرم باید تایید کنن 

منم خواهر همسرم موقع خرید نشون هر چی طلا ریز و سبک و پر کاه بود برای من انتخاب می‌کرد منم دوست نداشتم آخرش همسرم به خواهرش گفت برو کنار خودش انتخاب کنه  حالا خوبه خواهرش نشونش ۱۰ گرم بود برای من به سوت و یک گرم انتخاب میکرد. ولی همین خواهرش هر جا روی خوش نشون دادم دخالت کرد منم زرنگ شدم دیگه هیچ جا روی خوش نشون نمیدم .

یعنی اگر همون اوایل خواستگاری قرار خرید رو بذارن، قشنگگگگ شناخت کامل پیدا میشه، حالا یک مادرشوهری می ...

دقیقا:)لعنت ب این خسیسا ...از اول گفتن دستمون نداریم فعلا 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز