برو
یاد شوهر سمی ی زنه افتادم تو سالن زیبایی 😐
مرده هر ی ربع زنگ میزد میگف کجایی بیا دیگه😐اونم میگف نیم ساعت دیگه میام ناخنکاره میگف نیم ساعت دیگه کارت تموم نمیشه ها
زنه میگف اخه بگم دوساعت دعوا میگیره 😐😐
حتی زن عموی شوهرش زنگ زد تصویری باهاش حرف بزنه😐فکر کنم شکاک مریض روانی بود احمق😒حتی شوهره اومد دم در سالن زنگ زد گف بیا پایین یدقه ببینمت🤢🤢🤮