من و دوستم تو پارک بودیم کیف دوستم پیشم بود بعد دوستم رفت تا یه جایی کیفشو به من سپرد که پیشش باشم وقتی دیر کرد خواستم برم دنبالش ولی کیفشو جا گذاشتم وسط پارک تو کیفم یه دست لباس بود باباشم سخت گیر و عصبانی بود بعد یهو همو دیدیم گفت کیفم کو گفتم وای جا موند رفت دنبال کیفش صحیح و سالم برش داشت . بعد زنگ زد که دیگه هرگز اسم منو نیار هرگز منو یادت نیاد اصلا دیگه نمیخوام ببینمت خلاصه دو روز گذشت زنگ ها رو قطع کرد پیام هارم سین کرد جواب نداد بعد امروز رفتم براش کادو خریدم و پیام دادم عکس دادم باز سین زد جواب نداد خب اخه کیفش که سالمه منم انقد معذرت خواستم جبران کنم یه میلیون کادو براش خریدم دیگه قهر بودنش غیرمنطقی نیست الان هم سه روز گذشته