زن دایی پدرمم همینە
قیافش و چهرەش قشنگە اصلاااا معلوم نیس
ولی دهن باز کنە همە میدونن این یچیزیش میشە
من از حرف زدن ترسیدم
نه عزیزم شمام دیگه زیادی داری تند میری طفلی چیزی نگفته که!
بعدم بنظرم شما دخالت نکن
یادمه یه بار یکی به شوهرم اوایل عروسیمون تیکه انداخت خواهرم گفت با شوهرتو بودا گفتم خب به منچه؟مگه خودش زبون نداره؟
حالا جالبه خواهرم همیشه جای شوهرش حرف میزنه و تصمیم میگیره و شوهرشو کنترل میکنه تو حرف زدن
واسه همینم شوهرش خیلی سرخورده اس
ولی شوهرمن الان ماشالا یه زبون داره دومتر
و صدتا کارگر زیر دستشه
شمام دخالت نکن به خودش مربوطه
شما فقط بهش اقتدار بده و مثبت بگو براش
نه اتفاقا تو اجتماع خیلی رفت و امد داره و اعتماد بنفسش بالاست من فکر میکنم اکه مطالعه کنه و اینا خیلی عوض میشه انگار تو یه محیطی بوده که از ادبیات و این چیزا هیچی نمیفهمه و من برعکسشم و اذیت میشم
کارش چیه؟
نه عزیزم این حرفو نزن بعضی وقتا ما اتفاقات زندگی رو سخت میکنیم
به یه چیزایی اهمیت میدیم که واقعا چیز خاصی نیست
شمام حساس شدی و وقتی بهش میتوپی اون بدتر خودشو میبازه
شاید جلوی شما بخواد وانمود کنه که حرفاتون براش مهم نیست ولی درون خودش میشکنه و فکر میکنه واقعا حرف زدن بلد نیست و این روز به روز بدترش میکنه
سعی کن زوم کنی رو خوشی هاتون
اتفاقات قشنگتون
قدر خوشی های زندگیتو بدون و شکر گزار باش
و سعی کن زندگیه قشنگی بسازی
شوهرت خودش کم کم از همه لحاظ مقتدر میشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
