من دلم اینقده شده🤏نمیدونستم بچه داری اینه 😀🥲نمیخامشون قبلا خوش بود بخور بخواب استراحت مطلق زندگی اروم الان همش استرس بدنم میلرزه
خودشون عشق دنیارو میکنن مارو پیر میکنن رسما تا بزرگ شن
نه. بچه هام میخوابن دلم براشون تنگ میشه میرم کنارشون نفس ها شونو بو میکنم
سخت بود ولی اصلا نمیتونم زندگی رو بدون این فضولچه تصور کنم الانم که ماشالله خانمی شده واسه خودش میخواد بره پیش دبستانی 😂😂😂
آخ گفتی بخدا شبیه پرنسس ها بودم شوهرم همش صبحانه تو تخت میورد چند سری مسافرت رفتیم همش فیلم میدیدم خونم برق میزد
الان حسرت یه خواب راحت مونده به دلم تمام عشق و توجه شوهرم شده بچه خونه بازار شام خودم زندانی و...
دلم تنگ شده
واسه روزایی که همه چیزم دست خودم بود ساعت خواب و بیداری، تمیزی خونه،تفریح و مسافرت ها ، دغدغه ها
واییییییییییی حاضر نیستم حتی یه لحظه از دوران بعد از بچه دار شدنمو با دنیا عوض کنم واقعا میگم
واقعا منم فکر میکنم می‌دونم قرار عملا سخت بگذره
من الان نامزدم ، کادر درمانم روزی که مادر بشم عملا باید دو نفر بشم که بتونم به کارم برسم و تفریحات خودم و زندگی خودم داشته باشم
ما واقعا حتی یه بیرون هم نمیتونیم بریم از دستش
یا گشنگش میشه یا میشاشه یا 💩 داره
یا گریه میکنه اصلا واقعا انقدر سخته نمیشه توصیف کرد
من که کلا زندانیم ۲۴ ساعت در خدمت آقا
نمیخوامشون؟ سر اولی تجربه نداشتی دومی چی؟ نمیشه که بیاریم بگیم نمیخوایم اونا هم حتما ما رو نمیخوان ما به زور کشوندین اوردیم تو دنیایی که اینده معلوم نیست
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
