خانومای خانه دار چیکار میکنید که افسرده نشید

خیلی خوبه که انرژی مثبت میگیری

من با ورزش کردن و پیاده روی تو پارک و نقاشی کشیدن و شیرینی پزی و درست کردن لواشک خودمو سرگرم میکنم ولی دلم میخواد دو نفر ادم پیشم باشن 😑 

یعنی نیاز به بودنه ادم ها دارم ، دوس شغلم بیرون از خونه و پیش ادمای دیگه باشه

شوهرم همش سر کاره ...

چه عالییی 

منم همسرم خیلی مهربونه ولی تو قضیه ی کار نمیذاره بیرون کار کنم .

میگه داخل خونه مشاغل خونگی انجام بده و بعد کمکم برات مغازه میزنم ازاد کار کن .

ولی من دلم میخواد دورم شلوغ باشه 😑 یعنی شغلم یه جوری باشه که با ادم ها زیاد در تعامل باشم.

خیلییی خوبه 😍😍 

به نظرم بچه خیلی خوبه ادمو از تنهایی در میاره .

من مشکلم بیشتر تنهاییه .

چون پیش مامان بابام ، که بابام میرفت سر کار همش مامانم خونه بود ، تازه از صبح تا ساعت دو ظهر که مدرسه بودم ، بعدشم تا ساعت شیش غروب باشگاه و کلاس زبان و کلاس نقاشی میرفتم .

و همون تایم کمی هم که خونه بودم هیچوقت تنها نبودم ، تو دانشگاه هم نصف روزای هفته دانشگاه بودم نصف روزای هفته رو هم سر کار میرفتم و همون یه دونه جمعه رو هم که خوابگاه بودم هم اتاقیام پیشم بودن .

ولی الان از ساعت هفت صبح تا ده شب تو خونه تنهام ، خیلی خودمو سرگرم میکنم با اشپذی با انواع کارای هنری ولی دلم میخواست چند نفر تو طول روز پیشم بودن ، یا یه جا کار میکردم که چند نفر دیگه هم اونجا کار میکردن یا بچه داشتم ، یا مامان بابام باهام زندگی میکردن

خب تو سر کار میری 

من نمیرم 

منم اگه از هفت صبح تا ۴ بعد از ظهر تو اجتماع بودم بس بود برام 

ولی من از هفت صبح تا ۱۲ شب تنهام

باشگاه اره والیبال میرم هفته ای دو روز 

به بدنسازی و اینا علاقه ندارم البته تازه یه ماهه میرم ولی هنوز باهاشون دوست نشدم

همین دیگه اره چون دوستی ندارم اینجوریم 

البته با خانومای دوستای شوهرم دوستم 

ولی اونا خودشون مال این شهرن و اینجا کلی رفیق دارن و انگار خیلی تمایلی ندارن با من بیان بیرون ، برخوردشون خیلی خوبه ها ، خیلی هم مهربونن ولی همش من به اونا زنگ میزدم بریم بیرون اونا هم میومدن ولی هیچوقت نشد یه بار اونا بگن بیا بریم بیرون واسه همین منم دیگه نگفتم تا خودشون بگن که خودشونم نگفتن 😑