حسودی میکنم به دختر صابخونمون الان دوشبه از شهریار اومده کرج مامانش داداشاش همه مثل پروانه دورش هستن بعد من از کرج میرم بروجرد شیش ساعت راه داداشم نگامم نمیکنه خواهرم نمیاد ببینمش هیچکی دعوتم نمیکنه هعی خدا
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.