دخترا من شوهرم شدیداً اهل زیر کار در رفتنه
کارای خونه و بچه که هیچ
کارای بیرون منزل هم باید بیست بار بگم تا انجام بده
خدا نکنه لامپ خونه بسوزه ، تا اشکم درنیاد تعمیر کار نمیاره
شیر سینک کنده شده بود ، تا چند هفته هی پشت گوش انداخت شیر خریدنو
آخرشم بابام خرید با نصاب آورد
خدا نکنه یه لباس یا پتو نیاز به شست و شو داشته باشه ، تا مدت ها دم در خونه گذاشته تا ببره خشک شویی
و امثالهم ...🥲
هر بار یه بهونه
چی کااااار کنممممم
شوهر منم همینه
تا زمانیکه بابات بیاد شیر آشپزخونه شما رو درست کنه شوهرت همینه
باید ظرف نمیشستی، غذا نمیپختی
اما همه لثاینا با خوش خلقی و لبخند. مثلا اگه میگفت چرا شام نداریم :
رضا جونم
شیر آب شکسته نمیشد آشپزی کنم قربونت برم
عوضش امشب بریم بیرون هرچی تو دوست داری بخوریم
اینجوری میفهمه ، فردا هم اگه درست نکنه ، دوباره باید از جیب خرج کنه بره رستوران، زود درست میکنه
به مشاور بگو
چیزی به ذهن من رسید لباسشویی خراب شد چندبار بگو توجه نکرد لباساشو نشون تا زمانی لباس نداشته باشه
اگر پریید بگو من که گفت خرابه تعمیر نکردی
نسپرده به پدرت اینجوری خیالش راحته نهایت بابات هست دیگه
نگو رفتارتو تغییر بده
ببین چکار میتونی بکنی که مجبوووور بشه انجام بده
مثلا من اشغالا رو میزاشتم تو حیاط هزااارباید میگفتم تا ببره
الان قبل اومدنش به خونه میزامش دم خونه بیرون
تا از سرکار میاد بدش میاد همونموقع میزاره سر کوچه و میاد
مردا همینن، الکی حرص نخور، منم شوهرم اینجوریه، کارا میمونه هی، هر چی با ناز با عزیزم جانم میگم انجام نمیده، یهو قاطی می کنم داد و بیداد می کنم، بدو بدو همه رو انجام میده و تا یه هفته خوبه
منم مثل تو هیچ راهی نداره چند روز پیش اینقدر کولی بازی دراوردم تایه سری چیزارو درست کرددر مورد همه چیز همینه ماشین لباس
اهمال کاره دیگه پوستم کنده شده حالا شوهر من یکی بیاد درست کنه هم غر میزنه چراتو گفتی اونا فهمیدن یه بار تعمیر کار آوردم قیامت به پا کرد
