۲۴ سالمه، من از بچگی از وقتی یادم میاد مامانمو اذیت کردن خون به دلش کردن، شاید باورت نشه عمه هام انقدر بد جنسن که حتی منو اذیت میکردن منی که یه بچهی ۶،۷ ساله بودم تیکه مینداختن بهم. شاید بعضیا بگن لابد مامانت کاری کرده که انقدر باهاش بد رفتار میکنن ولی اینطور نیست، ب جز مامانم ۳ تا عروس دیگه هستن که اونا رو هم اذیت میکنن ولی بیشتر مامان منو، چون مامانم هیچوقت جواب نداده هیچوقت بی احترامی نکرده همیشه بیشتر اذیتش کردن. تا اینکه دیگه من بزرگ شدم باز هی هرکاری کردن من اصلا دخالت نکردم، من شوهر کردم حرف و حدیثاشون رو به زندگی منم باز کردن باز من هیچی نگفتم
تا سری آخر عمه بزرگم زنیکه یه دعوای بدی انداخت که مامانم هر روز فشارش میرفت بالا، هر روز گریه و حال بد
من اومدم این وسط استوری برای محبت ها و فداکاری های مادر گذاشتم که عموم ریپلی کرد نه مامانت همچین هم که میگی فرشته نبست فلانه بیساره منم سکوت نکردم جوری جواب عموم رو دادم که عموم دیگه نمیدونست چی جوابمو بده بی احترامی نکردمااا فقط و فقط از مادرم دفاع کردم و کارهای زشت شون و بدی هایی ک در حق مادرم کردن رو به رخ کشیدم
بعدش همون عمه بزرگه اومد فحش های بدی بهم داد جواب اونم دادم ولی اون چون خیلی بد حرف زد مثل خودش حرف زدم قشنگم بهش گفتم ک من اصلا ب بزرگ تر بی احترامی نمیکنم ولی خر هم میتونه بزرگ باشه و قابل احترام نباشه
از اون طرف دوتا عمه ی دیگم هم به دفاع از خواهرشون با من بحث کردن جواب اونارم دادم گفتم چطور شما از خواهرتون دفاع میکنید اونوقت توقع دارید من از مادرم دفاع نکنم؟ حتی اومدن بین من و بابام رو خراب کنن از پیجم هی اسکرین شات میفرستادن برای بابام ک دخترت اینو گذاشت اونو گذاشت در صورتی که من اصلا ب اونا کاری نداشتم خودشون ب خودشون میگرفتن. همه رو از پیجم بلاک کردم ولی الان یه عمم و یه عموم میان یواشکی نگاه میکنن مثلا آتو بگیرن از من😂😂
خلاصه که از خانواده پدری فقط با پدرم در ارتباطم