بچه ها نه اینکه حالا من گشنه ی چندتا میوه و اینا باشم ولی نمیدونم چرا خیلیییی حرص خوردم با اینکه چندوقته ازش گذشته
خواستگار سنتی اومد برام بعد پسره تهشم ازم خوشش نیومده بود
ولی دقیقا دو ساعت نشستن حالا خانوادش رفتارشون محترمانه بود ولی پسره خودش شبیه گاو رفتار میکرد
چندتا میوه خورد چای و شیرینی و شربت همشو خورد بعد چندبارم به بابام تعارف میکرد بخورید آقای فلانی،حالا خونه ی خودمون بود😐