انگار که چند تا دشمن کنار هم دارن زندگی میکنند نه بگو بخندی نه حرفی نه جایی میرن نه کسی میاد خونشون همش با هم دعوا دارن ۲۴ ساعت با هم دعوا دارند انگار دشمن خونین با همدیگه من غیر اونا کسیو ندارم مامانم که کلاً انگار از زندگی دست کشیده ماه یه بار حموم نمیره پاهاش باد کرده یه دکتر نمیره آخرین بار تو ماه پیش موهاشو شونه گه بهش بگیم حموم برو بهش بر میخوره شایدم حرف نزنه باهامون یا برگرده جواب میده به خاطر این دخالت نمیکنم همش تو گوشی تو اینستا در حال لایک کردن و کامنت جواب دادن و کامنت گذاشتن پیج فیک زدن و سرکار گذاشتن دیگرانه هیچ خریدی برای خونه نمیکنن من میرم اونجا در حد توانم یه چیزایی میخرم ولی باز نمیشه هر چیزیو خرید مادرم اصلاً اهمیت نمیده به هیچی خواهرم نزدیک ۲۸ سالشه ازدواج نکرده ونجوری بیکار تو خونه فقط با گوشی هیچ هدفی نداره حتی یه اسنپ ساده هم نمیتونه بگیره فقط تو اینستا میچرخه صد بار میگم برو کار کن اینجوری روزاتو هدر نده اونم بهش برمیخوره میگه تو برام کار پیدا کن ر کاری بهش میگم میگم برو فلان کارو بکن میگه سخته من این کارو نمیرم انجام بدم حالا یه خیاطی ساده بابامم که هیچی همش داره میناله که مریضه داداشم ۱۵ سالشه به شدت بیادب شده مه جور حرفی میزنه واقعاً مادر و پدرم تو تربیتش خیلی کوتاهی کردن با دیگران اصلاً ارتباط نمیگیره کسی جایی باشه اونجا نمیره دلم خیلی براش میسوزه ... پارسال رفتم مشهد چقدر دعاشون کردم الان نگام میکنم نسبت به پارسال چقدر بدتر شده انگار یکی طلسمشون کرده خیلی نگرانشونم کاری از دستم بر نمیاد... چکار کنم
خونه مادرشوهر من و خواهر شوهر و برادرشوهر و زن بچه ش هم دقیقا کنار هم زندگی می کنند و هربار که می ریم بدتر شدن ، انگار ادم ها به مرور تو باتلاق فرو می روند.
بابام که کلاً برا خودش کار میکنه ا اصلاً کار نمیکنه مامانمم صبح ساعت ۶ پا میشه میره مغازه اعت ۲ که میاد تا ۶ غروب یه سره تو گوشی حتی یه جمله حرفم نمیزنه