پسرخالم هر وقت تو ماشینشیم بم میگه جات تنگ نیس ریحانه خانم؟ آره تنگه الان میام جلو تو بغلت😏
چسی میاد، اخم میکنه، ویراژ میره پسرک
حالم بد شده
مامانمم میخواد بیس چاری با خالم اینا باشه منم نمیزاره نیام
یا مثلا انگار بچه ها بم میگه خانم کوچولو، بیشور🤮
یا دستشو میزنه رو زمین کنارش انگار بچم بعد بم میگه میای پاسور بازی کنی؟ بیا دیگه بیا، خالمم میگه حالا برو بازی کن منم تو رودرواسی میرم بعد میگه شما حاکم
عققققق
جلو مامانش که خالم میشه از خاطرات دوس دختراش میگه و ازم میپرسه لوازم آرایشی مارک چیههه خدااا🤢🤢
چه خاکی به سرم کنم حالت تهوع میگیرم کنارش
مشکل من این نیست مشکلم خالم و مامانم و یه خاله کوچیکمه که افتخارم میکنن بش
حالا مامانم موافقتی نداره ولی حرفیم نمیزنه