سرگذشت شهيد جانباز حسين جعفري از زبان همسر بزرگوارش خانم زهرا احمدي
اينا چطور انسانهايي هستن خداييش چقدر صبور چه روح بزرگي اين خانم داره همسرش جانباز اعصاب و روان بود تركش توي سرش بوده چند تا روايت داشت از زماني ك همسرش دچار حمله ميشد و فكر ميكرده وقتي توي خونه هستن عراق حمله كرده و خونه شون منطقه جنگي هست
چقدر سخت بود زندگيشون
٢٨ سال باهم زندگي ميكنن و سال ١٤٠٠ شهيد ميشن.
نميدونم شفاعتي در كار باشه يا نه ولي اگه هست كاش ايشون ما رو شفاعت كنن
براي شادي روح اين شهيد بزرگوار
ارامش همسر بزرگوارشون و عاقبت بخيري دخترشون ك سختي هاي بسياري بخاطر وضعيت پدر در بچگي تحمل كرده
چند روز قبل بر حسب اتفاقات از جلوي اسايشگاه جانبازان اعصاب و روان رد شدم. چقد دلگير بود جلوي اسايشگاه پل رو گذر هست ك وقتي با ماشين رد بشي ميتوني داخل محوطه رو ببيني اسمش باغ هست اما انگار خاك مرده پاشيده بودن روش غروب دلگيري بود و چند نفري داخل حياط جلوي درب اورژانس با لباس بيمارستان…