خوندمش ولی اخرشو متوجه نشدم
طرف میره تا اهرام مصر چند تا دزد کتکش میزنن بعد یکیشون میگه اونم همچین رویایی دیده ولی تو زادگاه چوپان
چوپان یا همون سانتیاگو هم بر میگرده و گنجو پیدا میکنه و میره دنبال فاطمه
پیام این داستان چیه نفهمیدم و کیمیاگر نماد چی بود و چرا به مرد انگلیسی کمک نکرد