اینا برای همه هست
منم فقط یک وعده غذا درست میکردم برای شب که همسرم بیاد از اپن نگه میداشتم ظهر فردا خودمم میخوردم و کارای بچه رو میکردم
تمام .وختی بچه می‌خوابید منم می‌خوابیدم
خونه بهم ریخته باشه و....نمیگم برام مهم نبود اما الان اولویت بچه است و خودم
آره من دوران بارداری و سزارین بشدت راحتی داشتم نه اذیت شدم نه ویار هیچیییی
ولی پسرم بدنیا اومد تا ۶ ماه خدا شاهده شب تا صبح بیدار بودم حالم از خودم بهم میخورد شلخته کثیف چاق 😣عصبی بداخلاق
خیلی پسرم اذیت میکرد ...بعدش بهتر شد یه کم
دیگه چاره ای نیست عزیزم بچه همینه
الان ۱۶ ساله ش هست نگاش میکنم میگم یعنی پسر به این ارومی همونه که جیگر منو خون کرده بود ؟😅😅😅
وای خدا ینی منم میخوام‌اینجور شم؟🥺
انشالله خدا این گرفتاری رو نصیب منم بکنه
خونم سوت و کوره دیگه همه چی برام تکراری شده ده ساله اقدامم وقتی میرم دیدن زائو مجبورم لبخند بزنم هدیه ببرم تو دلم غممو نگه دارم و اخرم متوجه نگاهای سنگین بقیه میشم تورو خدا دعا کنین این ماه باردار باشم
همه همینن عزیزم
قدمش مبارک باشه براتون
من علاوه بر اینا افسردگی بعد زایمان هم گرفتم که قرص میخوردم
تنها تو شهر غریب بدون کمک بودم
اما گذشت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
