خانوما من پسرم س ماهشه و طبقه بالا قوم عزراییلیم میگم من اصلا خوشم ازشون نمیاد و دوس ندارم پسرم وابستشون شه و ما ی در داریم ک راحت رفت و امد هست بین بالا و پایین حالا چ کار کنم پسزم ب اونا اصن دل نبنده و هی نگه برم پایین چطور ب خودم وابستش کنم؟؟؟؟
لدفا نگید چ ظالمی چون شما از دخالتا و کاراشون بیخبرید
من نمیگم چ ظالمی ..چون کاملا درکت میکنم
واقعا خدا قوت 😄😄
باید انقد با تو بهش خوش بگذره انقد باهاش بازی کنی ک دیگه وقت نکنه سمت اونا بره 😉
واقعا ظالمی..یه نفر در اینده پسر خودتو ازت دور کنه یه نوه خودتو حالا ب هر دلیلی..خوشت میاد..ب فکر راه حل دیگه باش..از در دوستی وارد شو..کینه و دشمنی رو یاد بچت نده
منم سر زایمانم فقط دعا میکنم ک از این ساختمون بریم ... دوس ندارم بچه م تو همچین شرایطی بزرگ شه 😔
چه ظالمی😁😁
سعی كن سرگرمش كنی و مشغولش كن ولی خب اونام حق دارن به هر حال نوه ی اونام هست
نرو خونشون
بچتم نذار بدون تو ببرن
من پیش مادرشوهرم نیستم ولی چون بچم شیرخشکیه مادرشوهرم امروز گف بذار پیش من بمونه برو به کارت برس(جایی کار داشتم) منم گفتم نمیشه که بچه رو بذارم بمونه ،هرچقد اصرارکرد قبول نکردم
ببین سعی کن یه وقتایی که بچت خوابش میاد یا گشنه شه ببری اونجا که همش نق نق و گریه کنه...خواه ناخواه با این وضعیت اونام زیاد طرفش نمیان و تو ذهنشون یه بچه بدرقلقه که تمایلی بش ندارن...اونا که زیاد نیان سمتش بچت هم زیاد اونوری نمیشه😁😁😁
من یک عدد عروس در کنار یک افعی ھستم ...جاریم طبقہ پایینہ ولی اینقد بابچش خوش میگزرونن و با بچش بازی میکنہ، پارک میبردش بیشتر وقتا میرہ خونہ مامانن اصلا پسرش بالا نمیاد. مادر شوھرم بچہ جاریمو صدا میزنہ نمیرہ بالا خیلی وابستہ ب مامانش شدہ
حالا من برعکسم همش میگم برید بالا خونه مادر شوهرم خخخخخ اگه یه روز نرن خودم میفرستم بابا بزار یه نفس راحت بکشم و هرچه قدر هم تلاشت کنی وابسته میشه
