بچه ها مامان بابام تو ی شهر خیلی کوچیک زندگی میکنند دمای مثبت ۵۰
همش طوفان گردو خاک
دلم براشون میسوزه
دلم میخواست اونقد پول میداشتم ک تو بهترین شهر براشون خونه میخریدم
حاضرم خودم تو ی خونه ی بیست متری زندگی کنم
بااینکه خیلی هم آدمای خوبی نبودن در حقم ولی مامان بابامم ن
ولی بنطرم حرفاش منطقی بود😭😭
دلم میخواد تااخر عمرم مجرد بمونم ولی خواهر و برادرم هرچی خواستن براشون بخرم
داداشم کلاس دومه تاحالا دریا نرفته یبار
شاید ب کل عمرش یبار مسافرت رفته چطور میتونم بیخیال باشم
شبا تا صب بیدارم ب آینده ی اینا فک میکنم نصف موهام سفید شد ولی برای بابام مهم نیست شایدم زورش نمیرسه بنده خدا بیخیال شده
خودم معلمم
بچه ها بنظرتون چ کار و حرفه ای رو در پیش بگیرم
کلاس خصوصی هم هنوز اوایل کارم