تصور های خاص و سخت گیرانه آیی داشتم
مثلا فک میکردم باید نامزد کنم برای شناخت (عرف شهژستانمون رو در نظر نمیگرفتم اصلا که رسم نیس و عیبه) و اینکه مثلاً صیغه عقد ازدواج رو تو همون شب عروسی بخونن
و....
و همیشه خونه مادر شوهر رفتن و اینکه پسره بیاد خونه مادر زن برام غیر قابل هضم بود ( چون خونه ها ایرانی نهایت دو سه خواب داره ، همه میرن و میان یک جوریه
مگر اینکه کسی خونه هندی داشته باشه.
حالا دارم ازدواج میکنم ، نامزدم میگه من بیام خونتون تو بیا خونمون ( پدر شوهر)
تا خونه خودمون تموم شه
من خیلی سختمه ، هم کلا عارم میاد ،هم خجالت میکشم ،هم راحت نیستم
همم جدا از همه چی فک میکنم اینجور رابطه آیی دخترا اذیت میشن ،تشنه تر میشن
پسرا به دنده اشون هم نیس
اگه رابطه کامل باشه هم که زشته خونه یکی دیگه ،و اصلا راحت نیس همچین چیزی