یه دوستی داشتم خواستگار کرمانشاهی داشت
میگفت باید هر روز آب هویچ بخوره صبحانه
آخرش هم دختره زن یه نفر دیگه شد چون خیلی عجله داشت واسه ازدواج بلافاصله با پسر همسایه ازدواج کرد.
ولی همه اش تو فکر اون کرمانشاهی بود
میگفت اون خیلی خوب بوده
و خلاصه همه اش واسش گریه میکرد
هی گریه
هی گریه