مادرشوهرم یک هفته رفته شهرستانشون، هزار تا تیکه و طعنه انداخته که من رفتم واسه فلانی ( برادرشوهرم ) غذا درست کن در صورتی که شرایط مارو میدونه 🤦🏻♀
من دو هفتس مریضم گوش میانیم عفونت کرده و مدام سرگیجه دارم از طرفی خوابمونم بهم ریخته یعنی ۸ ۹ صبح میخوابیم ۲ و ۳ بیدار میشیم، برادر شوهرم ۲۰ سالشه خیلیم پرروعه از ساعت ۲ ظهر میره سرکار تا ۲ شب! خب من چجوری باید غذا درست کنم واسش سر تایم؟
دستپخت منم کلا قبول ندارن و کلی ایراد میگیرن که نمکش کمه چربیش کمه اله و بله ..
میگیم ما ساعت خوابمون بهم ریخته بچه که نیست سر ساعت غذا ببریم واسش خودش میتونه میگه نه باید پاشید واسش درست کنید 😐
چون خیلی توقعات عجیب دارن اعصابم بهم میریزه بخدا
شوهرم به هیچ جاشون نیست حتی مریض شده بود اصلا مهم نبود واسشون مدام شور برادرشوهرمو میزنن و چندبارم گفتن زن گرفت شما باید پاشید از طبقه بالا
الان موندم باید چیکار کنم واقعا
خودمونم اکثرا حاضری یه چیزی میخوریم مگر اینکه از روز قبلش درست کنم که کلا سلیقه آشپزیشون فرق میکنه
اعصاب و روانم بهم ریخته از دستشون یه دقیقه آرامش ندارم 😑