سلام.خانواده مامانم تو یه روستا هست که بعضی وقتها نزاع دسته جمعی میشه.بعد خانواده مامانم تو هیچ درگیری شرکت نمی کنه. روز درگیری خاله ام در رو بسته بوده و نشسته بودن خونه .بعد نیروی انتظامی اومده روستا و چند نفر رو گرفته. بعد یکی از مأموران هجوم برده خونه خاله ام دیده در بسته است با پاش در رو زده و در خم شده .خاله ام هر کاری کرده در باز نشده بعد رفته توری پنجره رو پاره کرده و به صورت خاله ام و دختر خاله ام اسپری زده و رفته به چشم پسرخاله ام زده و کشون کشون پسرخاله ام رو بردن و تو راه هم یه ضربه با پشت تفنگ به سرش زده. خاله ام رفته دادگاه گفته به خدا به پیر به پیامبر من پسرم رو نداشتم بیرون بره و دادگاه هم گفته قسم برام مهم نیست و فیلم داریم اونم گفته خوب فیلم رو بررسی کن بخدا من پسرم خونه بود و اونم گفته هروقت عشقم بکشه فیلمو بررسی میکنم. به نظرتون چیکار کنیم به کجا بریم بخدا اون بدبخت تا کسی باهاش حرف نزنه حرفم نمیزنه.