توی کشورای پیشرفته بچه هارو بعد ۱۸ سالگی میگن برید با سختی جون کندن توی خونه ی اجاره ای شده زندگی میکنن خودشون کار میکنن توی مغازه یا هرجایی خرج شونو در میارن ولی با خانواده نمی مون
بابام غذای نذری آورده پلاستیکشو گذاشته داخل انباری
مامانم میگه برو از تو اتاقش بردار خجالت میکشم مثل گداها دستم و دراز کنم بگم برمنم ی ذره بکشید خب چی میشه تو آشپزخونه میزاشتن
بعد مامانم اومده گیر میده ب من هیچ کاری نمیکنی از صب تا شب میخوری و میخوابی میخواست بزنه تو دهنم 😭😭
بخدا منم کمکشون میکنم ولی گیر میده هروز ببین برای کمد مشتری پیدا نشد
منم همش چک میکنم کسی چیزی بگه میگم
هیچکی نمیخره اون اشغالو سه تومن گذاشتن بعد گفتم گیر نده میگم کسی پیام نداده بعد اونارو گفت و خواست بزنه تو دهنم😭😭