نپرس از من اینکه چرا دوست دارم
تو را من به قدر خدا دوست دارم
تو تکرار نبض منی و منم که
تو را مثل آب و هوا دوست دارم
میان همه سازهای دو عالم
فقط تار زلف تو را دوست دارم
تورا از همان اولین روز خلقت
تورا از همان ابتدا دوست دارم
تو من نیستی تا بدانی عزیزم
تو را من چه بی انتها دوست دارم
تو آرامش خلوت یک ضریحی
تورا مثل حال دعا دوست دارم
بد و خوب و اخمو و خندان ندارد
تو را من ز سر تا به پا دوست دارم
پر از «تو»شد این شعر،اصلا چه بهتر
«تو»یی که ردیف است با «دوست دارم»
چه شبها که تا صبح هی مشق کردم:
تورا من تورا من تورا دوست دارم...