2777
2789

بهضی وقتا فکر میکردم چی میشد من و اون کسی گ دوسش دارم بهم مرسیدیم اونم منو میخواست شوهرم میشددر بچهام میشد براش ذوق میکردم همه چیزو باهاش تجربه میکردم البته دلیلشو خودم میدونم ربطی هم بخدا نداره دلیلش این بود ک اون منو دوس نداشت ن ک نداشت داشت اما فقط ظاهری دوسم داشت یعنی براش جذاب و خوشگل بودم اما قلبی  دوسم ندتشت ک برای زندگی یع عمر بخواد  

تقصیر هیچکس نیس بجز خودم 

چقدبده ک ادم عاشق کسی میشه  ک دلش پیشش نیس عه تف ب این دل ک اینقد نفهمه 

خوشبحال همه اونایی ک هم دوس دارن و بهم رسیدن 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

الهی عزیزم 😭

از صمیم قلبم آرزو می کنم به آرامش برسی

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز