میگه اگرشوهر نکنب خودمو میکشم دیگه خونه نمیام همش نفرینش میکنهه خواهرم به زور مادرم و اجبار بعد چند بار سکته مجبور شد باهاش نامرد کنه الان نمیخوادش مامانم نفرین میکنه میگه بایذ ازدواج کنی یارو چهل سالشع ابجی من ۲۳ هیچ وجه مشترکی ندارن آروزی مرگ مامانمو دارم ک انقدر اشک مارو در میاره تازه پولدار هم نیست ک بگی پولداره حداقل فقط برای اینکه ابروی مامانم نره داره خودشو سکته میده ک باید شوهر کنی
مگه مشکل مالی دارید ؟ بعد اینکه مگه مادرت چکار کرده که آبجی ات بخاطر اینکه آبروی مادرت نره باهاش نام ...
مامانم چند بار سکته کرد سر همین مجبور شد نامزد کنه مشکل مالی هم نداریم ابجیم خودش شاغلع یه قرون هم پول نمیگره تازه کمکش هم میکنه کل طلاهاشو فروخت برای مامانم خونه خرید