ما دست و بالمون خیییلی تنگه، مادرشوهر برای من هیچکاری نکرد ن طلایی ن چمدونی ن عروسی هیچیی یعنی من بدون عروسی اومدم ...
خونمونو عوض کردیم شام دعوتش کردم نزدیک ۵ ۶ تومن رفت فک و فامیلاشون ا مدن ۳۰ نفرو دعوت کردم ۱۰ تومن رفت الان هی میگه ن ما از دستت ناراحتیم چرا غذا نمیزاری مارد بگی یا مارو ببری بیرون غذا بدی برادرشوهرم امروز گفت به شوهرم برو بابا خیلیییی تو چیزییی خیییلی شوهرمم خندید لام تا کام حرف نزد گفت باشه پول بیاد دستم میبرمتون اخه چرااا وقتی هیچکاری نکردن برای ما چحوری جوابشو بدم؟
بگو والاه تا بوده شما واسه ما کاری نکردید!
منکه فلان روز ۳۰ نفر شام دادم
شما واسه ما چکار کردید؟
باخنده بگو
اگه نگی ادامه میدن
همین حرفا رو به همسرت بگو
بزار شوهرت جوابشون رو بده ... شما هرچی بگی بدتر گارد می گیرن ، بگو شوهرت هم از طرف خودش بگه
مشکل ایکه دست و بالتون تنگه،مادرشوهرت هم توقع داره
معمولا هم بچه ها بیشتر خونه بزرگترها میرن،اصلا دعوتتون میکنه؟
خونه خریدین؟
فک میکنن خیلی پول دارین هی انتظار دارن
بذار بگن شما هم یه گوش در یه گوش دروازه
سلام.
شما نباید جوابشو بدی باید شوهرتون جوری با مادرش رفتار کنه که به خودش اجازه نده اینجوری باهاتون حرف بزنه
