عمم قبلا بارها از من خواستگاری کرده بود برا پسرش
ولی من به بابام گفتم جواب رد بده چون دلم‌نمیخواست عمم مادرشوهرم باشه
پسر عمم با یه دختر دیگه ازدواج کرد
الان حس میکنم زنش از من خوشش نمیاد
بارها با لحن عجیب و غریبی از من پرسیده چرا ازدواج نمیکنی ؟
منم هر بار محترمانه جوابشو دادم
این سری آخر گفتم خیلی از کسایی که ازدواج کردن اگه شوهرشون از من خواستگاری میکرد من صد در صد جوابم منفی بود چون اونها رو در حد خودم نمیبینم
عقده ای هستی خب.
نه خوب گفتی
نه
ولی نیازی به این حرف نبود
خودت رو ننداز وسط بحث و ماجرا
جواب بجایی بود👌
چیزی نگفتی که
اگه چندین بار ازت پرسیده خوب کردی به کسی چه که چرا ازدواج نمیکنی.
خب خیلی ازت پرسیده ب خودش تیکه مینداختی.چکار پسرعمه بیچاره ات داشتی
اصن جوابی ک دادی ربطی ب سوال اون نداشت واسه خودت یچی گفتی ک یعنی قبلا خواستگارم بوده شوهرت..
اونم کار زشتی میکنه چنین سوالی میپرسه
میگفتی هنوز آدم ایده آلمو پیدا نکردم قشنگ تر بود
خوب کردی اونم ناراحت نشده چون ترسیده یوقت ب شوهرش چشم داشته باشی
خوب کردی بابا
حالا با خودش میگه اگه خوب بود همسر من میگرفتش یا فک میکنه تو حسودی می‌کنی بهش و دلت میخواد جای اون باشی
انتظار داشتم از این بدتر جوابش بدی
این دفعه که ازت پرسید بگو منتظرم شوهرت طلاقت بده بیام زنش بشم
