دیروز عصر من رفتم حموم و بعدش شوهرم غروبی گفت دیرتر میاد خونه منم گفتم وس میرم خونه دخترعموم و شوهرمم دو ساعت بعد همونجا اومد دنبالم دیشب فهمید حموم رفتم گف تو بهم نگفتی رفتی حموم ! تو که بعدش رفتی خونه دخترعموت معلوم نیس جای دیگه نبوده باشی و دیشب دیگه بحثمون شد و دست گذاشت روگلوم علنا داشت خفم میکرد
الانم صبحه و شوهرمم خوابه
نمیدونم برمخونه بابام ؟ بهش گفتم لیاقت اینهمه از خودگذشتگی منو نداشتی کل طلاهامو دادم که ماشین بخری اینه رفتارت با من گفتم بیکاری .رفیق بازی .تریاکم هر از چند گاهی که میکشی پول نداری خونه نداری هیچی نداری دارم باهات سازش میکنم اینجوری رفتار میکنی باهام
گفتم خیلی شک داری بهم بشین تو خونت پیش رفبقات نرو میگه تو میگی چون میرم پیش رفیقام پس خیانت میکنم تهدیدم میکنی !!!
برم؟