من زیاد غرق تخیلاتم میشم و هی دوست دارم این تخیلاتمو بنویسم وقتی شروع میکنم به نوشتن دقیقا جاهایی که مکالمه داره میمونم😑 مثلا پسر شخصیت تو دیدار اول چی بگه که خیلی قشنگ باشه
واقعا همونی ک میخامی
منم همینطور)
کار قشنگی کردی
بخوای می تونم کمکت کنم
سلام من شخصیت پسر هستم با من دوست میشوی آیا
عزیزم باید داستان نویسیتو تقویت کنی ، واسه هر مکالمه قبلش فکر کن که میخوای اون مکالمه به چی برسه ، به دعوا ؟ کلکل ؟ صرف یه قهوه ؟ قدم زدن ؟ به اون نتیجه ای که مکالمه هه باید بهش برسه فکر کن و سعی کن مکالمه رو جوری که میخوای هدایت کنی به اون سمت بسته به داستان و موقعیتی که شخصیت ها توش هستن
مثلاً دو شخصیت همکارن
پسر با لبخند : خسته نباشید
دختر درحالی که سرش پایینه ، نگاهشو بالا میاره و نگاه میکنه : ممنون همچنین شما
_ من دارم میرم واسه خودم چایی یا قهوه بریزم ، میخورید شما ؟
+ نه ممنونم مرسی
_ تعارف چرا یه چاییه دیگه
+ دختر با خنده : باشه پس ممنون میشم واسه منم بیارید
_ کم رنگ یا پر‌رنگ ؟
+ مگه کلاه قرمزیه 😂 کمرنگ کمر باریک تو سینی پلاستیکی لطفاً
_ چشم 😂
چند دقیقه بعد
پسر در حالی که سینی دستش رو روی میز وسط اتاق میزاره اشاره ای میکنه : بفرمایید
+ کمرش اونقدم باریک نیست ولی خب ممنونم لطف کردین
(اینجا مثلاً میتونی دیالوگ های سکسییی برای مخ زنی اضافه کنی ، بستگی داره بع روند و جو داستانت )
و ادامش و صحبت هایی که سر میز باهم میکنن
منم همینم زیاد فکر میکنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
33 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
