وای دوباره باده معده و روده
اصولا خاطراتشون اینه
خندیدن به عموم
من بچه بودم. سریال. اعصاب کهف رو می‌دیدم. عاشق ماکسیمیلیانوس. تو سریال مردان آنجلس شده بودم😁🫢😝🤪🤣😁🫢😝🤪🤣 پنجم بودم بعد سر نماز دعا میکردم خدایا دوباره اصحاب کهف زنده بشن 😝😝😝😝😝😝😝😝😝😝 فکر میکردم همون شکلین
. خیلی منگول بودم
خودمم میگم
کلا ی وقطایی شیطونیم خیلی گل میکنه ی وقتایی ارومم خیلیی
عمم خیلی غر میزنه سرم منم واسه تلافی هروقت میره دستشویی ب دختر عموم ک کوچیکه میگم درو روش قفل کن کلی باهم میخندیم
خاطرات✅
خاطره‌ی خنده دار ندارم
یه خاطره خنده دار از مدرسه دوتا دختر دعواشون شده بود یکی موگرفته بود تودست یکی هم سینه اون اون میگفت موهامو ول کن اون هم میگفت توسینه منو ول کن دعوا هم نمیکردن چقد ازتصورش خندم گرفت
بگم تعلیق میشم
من نوجون بودم ترقه میفروختم بعد چنان سیس خلافکار گرفته بودم انگار مواد دارم میفروشم 😂
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
