انوشه اولین ایرانی ک ب فضا رفت
عقاید یک دلقک
اوهومن درسته در رابطه با یه کیشی خیلی معروف و مسنی هست ک کتاب لای قدیمی میخریده و یه روز کتابی میخره ک از همه ی کتابهایی ک دیده قدیمی تره و خیلیا دنبال این کتاب اند و جتی کشته هم سر این کتاب میدند زمانی ک کتاب رو کامل میخونه و با علی آشنا میشه میکنه ک روح عیسی از تابلو خارج میشه و این بشارت رو بهش میده ک روح کشیش مثل بک نوزاد پاک شده و ......
قانون ۵ ثانیه
قمار باز
اینه که هر چهار سال یهبار باید یه بچه میذاشتن مردم تو جنگل که فکمیکردن یه دیو حملهمیکنه بهشون چون بچها گم میشدن و مردم اعتقاد داشتن که این بچه رو نزارن دیو به روستا حمله میکنه یه پیرزنی که جادوگر بود تو جنگل زندگی میکرده و اینکه چند سال یبار یه بچه میاوردن اون میبرده تا گرگ نخوره بچه رو مردمم به این باور بودن که یه دیو تو جنگلهخلاصهپیرزنه هی بچه هارو میبره از نور ستاره ها بهشون شیرمیده و تا بزرگ شن یکمی در حد یه ماه میفرتدون به روستای پشت کوهکهخانواده ها اونارو به سر پرستی بگیرن یه روزکه روز اهدای بچههستش میان یه بچه ای رو میبرن میذارنو ورمیگردن اون پیرزنه که اسمشزال بود فک کنم طبق عادت میاد بچه رو میبره و تو این حین که داره از ستاره ها بهش شیر میره اشتباهی حواسش نیس از نور ماه داده میشه به بچه یه جادویی توش ایجاد میشه پس پیرزنه مجبور میشه بچرو پیشخودش نگه داره و تا بتونه جادوش کنترل کنه و این جادو روزبهروززیاد میشه.....کلی اتفاق میوفته که زیادن ولی با یه پایان زیبا هم تموم میشه نوش نگاهت
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
